محتوای علمی

مجله ای با محتوای علمی آموزشی دارای مطالب آی تی خواندنی و سرگرمی و اطلاعات کاربردی

محتوای علمی

مجله ای با محتوای علمی آموزشی دارای مطالب آی تی خواندنی و سرگرمی و اطلاعات کاربردی

بررسی داستان زندگی امام حسین (ع)

قلب مرد به تپش افتاده بود با سرعت کوچه های شهر مدینه را پشت سر می گذاشت تا هر چه زودتر خود را به پیامبر برساند دوست داشت اولین کسی باشد که آن خبر مهم را به رسول خدا می رساند در راه هر که را می دید ، سرا غ پیامبر را می گرفت تا آنکه چشمش از دور به حضرت رسول افتاد با عجله خود را به پیامبر رساند در حالی که عرق از سر و صورتش جاری بود ، نفسی تازه ک
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 14 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
بررسی داستان زندگی امام حسین (ع)

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

داستان زندگی امام حسین (ع)

تولد و کودکی امام حسین ( ع) :

قلب مرد به تپش افتاده بود . با سرعت کوچه های شهر مدینه را پشت سر می گذاشت تا هر چه زودتر خود را به پیامبر برساند . دوست داشت اولین کسی باشد که آن خبر مهم را به رسول خدا می رساند . در راه هر که را می دید ، سرا غ پیامبر را می گرفت تا آنکه چشمش از دور به حضرت رسول افتاد . با عجله خود را به پیامبر رساند در حالی که عرق از سر و صورتش جاری بود ، نفسی تازه کرد وگفت :«ای رسول خدا ! چشم ودل شما روشن باد !مژده دهید که خداوند فرزند دیگری به پاره تن شما – فاطمه «ع» -عنایت نمود .» با شنیدن این خبر ، لبهای حضرت به خنده گشوده شد وبرق شادی در چشمان مبارکش نمایان گشت . هفت روز از تولد دومین فرزند فاطمه زهرا «ع»گذشته بود که فرشته آسمانی از طرف خداوند خبر آورد که :«ای رسول ما !نام این مولود راحسین بگذار…»

حضرت زهرا (ع) برای فرزندش – حسین ـ گوسفندی را قربانی کرد تا آن را بین نیازمندان و فقیران شهر تقسیم کند. پیامبر، حسین را مانند حسن دوست داشت . او را در آغوش می گرفت و می بوسید وهمیشه می گفت :« حیسن از من است و من از حسینم.» پیامبر به یاران خود می فرمود: « هرکس حسن وحسین را دوست بدارد ،مرا دوست داشته است و هرکس با آنها دشمنی کند، با من دشمنی کرده است. » دوران کودکی :

حسین«ع» دوران کودکی خود را همراه با برادرش حسن «ع» در کنار جدش ـ رسول خداـ و پدر و مهربانش گذراند. روزهایی با حوادث تلخ وشیرین که درسهایی از شجاعت ، محبت و فداکاری را به دنبال داشت.

یکی از آن وقایع آموزنده برای حسن و حسین «ع» مربوط به زمانی است که جدشان حضرت محمد «ص» به مسافرت رفته بودند و مادرشان حضرت زهرا «ع» با پولی که از همسرش علی «ع» گرفته بود به بازار رفت و با آن یک پرده و دو دستبند نقره خرید. حضرت زهرا «ع» یکی از دستبندها را به دست حسن کرد و دیگری را به دست حسین . پرده زیبایی را هم که خریده بود، بر درخانه آویخت مدتی گذشت. پیامبر از سفر بازگشت ویکسر به در خانة دخترش آمد تا بعد از مدتها دیداری داشته باشد. حضرت فاطمه«ع» ازخوشحالی دوید تا رسول خدا را در آغوش یگیرد؛ اما دید پدرش رفته است. بسیار غمگین و افسرده شد وبه فکر فرو رفت. با خودش گفت حتماً پدرم از چیزی ناراحت شده است. زود پردة گران قیمت را برداشت و با مهربانی دستبندها را از دست حسن وحسین بیرون آورد و به آنان گفت : « عزیزان من ! این دستبندها و پرده را پیش پدر بزرگتان ببرید. رسول خدا اکنون در مسجد نشسته است.» وقتی حسن و حسین وارد مسجد شدند، پیامبر سخن خود را قطع کرد. حسن و حسین را روی زانوهای مبارک نشاند و نوازش کرد. بعد دو نفر فقیر را صدا زد و دستبندها را به آنها بخشید. سپس نگاهی به جمعیت حاضر در مسجد انداخت و دونفر دیگر را که لباسی پاره و مندرس به تن داشتند صدا زد ، پرده ها را دو تکه کرد به آنها داد تا برای خود لباسی آماده کنند.

حسن وحسین «ع» از همان دوران کودکی علاقة زیادی به یادگیری علوم داشتند. یک روز هر کدام خطی نوشتند و خدمت رسول خدا آوردند و سؤال کردند : « خط کدام یک از ما بهتر است؟» حضرت، نگاهی به خط خوش آنها انداخت ودر حالی که لبخندمی زد ، فرمود:« هر دو خوب است .» گفتند :‌« نه کدام بهتر است؟» حضرت فرمود : «ای عزیزان من ! من مکتب نرفته ام و هرگز الفبایی ننوشته ام. خط شناسی کار کسانی است که اهل نوشتن باشند. از پدرتان سؤال کنید که خط نویس و کاتب وحی است.» حسن و حسین خدمت پدرشان علی «ع» رفتند و سؤال کردند :‌«خط کدام یک از ما بهتر است؟» امیرالمؤمنین نگاهی به چهرة معصوم فرزندان خود انداخت. حضرت نمی خواست بگوید خط کدام یک بهتر از دیگری است لذا لحظه ای به فکر فرورفت سپس در حالی که دوباره به خط خوش حسن وحسین نگاه می کرد ، فرمود: «هر دو خوب است؛ چون نوشتن را خودتان یادگرفته اید ،حق آن است که قضاوت این کار را به عهدة مادرتان بگذارید. به کارهای کودکان ، بیشتر مادران رسیدگی می کنند. هر چه او بگوید من هم همان را می پسندم.» حسن و حسین خدمت حضرت فاطمه «ع» آمدند و همان سوال را پرسیدند. حضرت زهرا فرمود: « هر دوخوب است آن قدر خط شما زیبا وخواناست که پیدا کردن تفاوت بین آنها کار مشکلی است اصلا بهتر است کار دیگری انجام دهیم . هرچند که این قرعه کشی است و خط شناسی نیست ، ولی خوب است . این گردنبندی که می بینید از عاج فیل است که هفت دانه دارد . این دانه ها را روی زمین می ریزیم . هرکدام از شما که دانه های بیشتری جمع کرد ، خط او از دیگری بهتر است . » حسن و حسین (ع ) قبول کردند . سپس حضزت فاطمه (ع) دانه ها را روی زمین ریخت آنها با سرعت دویدند و هر کدام توانستند سه دانه از روی زمین بردارند ، اما دانة آخری نصف شده بود و به هر کدام یک نصفه رسید، نتیجه مساوی بود ! حسن و حسین (ع) هر دو راضی و خشنود شدند و گفتند : « پایان کار همان شد که جدمان رسول خدا و پدرمان و شما فرمودید ، اما ما دلمان نمی خواست که دانة عاجی شکسته شود .» حضرت زهرا فرمودند : «دانه به دست شما شکسته نشد ، خدا آن را شکست و چیزی را که خدا بشکند ، بسیار ارزشمند خواهد بود . »

درسهایی که حسین (ع) در خردسالی از مکتب جدش رسول خدا آموخته بود باعث شد که با اخلاق و رفتاری دلنشین و شایسته مورد مهر و توجه همه قرار بگیرد . با آنکه کودکی بیش نبود ، ولی همیشه از حق و حقیقت دفاع می کرد .بسیار شجاع و بافراست بود . در پاکیزگی و ادب بین همسالان خود محبوبیتی خاص داشت . در سن نوجوانی میان جوانان بنی هاشم در سوارکاری و شمشیر زنی کم نظیربود . همه او را در حسن خلق ، امانت و عدالت به پیامبر شبیه می دانستند . بیشتر وقتها لباس سرخ بر تن داشت . بسیار با سلیقه و منظم بودو در اجرای احکام دین و اقامه نماز جدیت بسیار می کرد و هرگاه لازم می دید در کمال ادب حرفهایش را با دیگران به صراحت بیان می کرد . یک روز امیر المومنین به حسین (ع) فرمود « فرزندم ! برخیز و بالای منبر برووبا مردم سخن بگو . دوست دارم که مردم قریش تورا بهتر بشناسند وبیشتر قدر تو را بدانند و پیش تو فکر نکنند که تو چیزی نمیدانی .» حسن (ع) که در آن زمان جوان برومندی بود ، بالای منبر رفت و بعد از حمدو ثنای خدای بزرگ و درود بر رسول خدا فرمود :

« ای مردم علی (ع) شهر هدایت است ، هرکسی داخل آن شهر شود ، نجات پیدا خواهد کرد و هر کس از آن روی برگرداند و دوری کند ، هلاک و نابود خواهد شد . » وقتی حسین (ع) سخنانش تمام شد و ار منبر پایین آمد ، علی (ع) اورا در آغوش گرفت وصورتش را غرق دربوسه کرد. سپس روبه جمعیت کرد و فرمود : « … حسن و حسین امانتهای رسول خدا هستند که به من سپرده شده اند و من نیز آنها را به شما می سپارم . در روز قیامت رسول خدا از شما سؤال خواهند کرد که از امانتهای من چگونه نگهداری کرده اید . » با آنکه پیامبر و حضرت علی درباره حسن و حسین (ع) بسیار سفارش کرده بودند، بعد از شهادت علی (ع) کوردلان ، یک بار دیگر با شهادت امام حسین (ع) دشمنی خود را با خاندان پیامبر اعلام کردند .

بعد از شهادت امام حسن ، امام حسین (ع) به امانت و رهبری برگزیده شد . او مرد ایمان و عمل بود . شبها با خدا مناجات می کرد و روزها به کار و کوشش و راهنمایی مردم مشغول می شد . همیشه به فکر مردم فقیر و تهیدست بود و با آنان به نیکی رفتار میکرد و از آنان دلجویی می نمود . یه مردم می فرمود : « از همنشینی با مستمندان دوری نکنید .»

امام حسین «ع» همچون پدرش علی «ع» در تاریکی شب کیسه های سنگین آذوقه را بر دوش می گرفت وبه خانه تهید ستان می برد . همة سعی و کوشش امام این بود که فقرو نابرابریها را از بین ببرد وعدل و برابری را برقرار کند .امام حسین (ع) تلاش می کرد تا مردم را هر چه بیشتر باخدا و آیین مقدس اسلام آشنا کند .

دوران امام حسین ( ع) و یزید :

در زمان امام حسین (ع) یزید ستمگر در شام به حکومت رسید . یزید به دروغ خود را جانشین پیغمبر می نامید . در آمد کشور اسلامی را صرف خوشگذرانی و قماربازی و کارهای شخصی خودش و دوستانش می کرد . یزید به دستورهای قرآن و احکام اسلامی بی توجه بود و با اعمال و رفتار خود ، نشان داده بود که برای رسیدن به حکومت ، تظاهر به مسلمان بودن می کند . وقتی یزید به حکومت رسید ، از امام حسین (ع) خواست که حکومت و رهبری او رابپذیرد و امضاء کند ؛ اما امام حسین که خود عهده دار مقام راستین امامت و ولایت اسلام بود ، نمی توانست رهبری و حکومت یزید ستمگر را قبول و امضاء کند . امام حسین (ع) سعی می کرد تا ذهن مردم را روشن کند و مردم را نسبت به حکومت یزید هوشیار و آگاه نماید . ایشان می فرمود : «مگر نمی بینید که حق پایمال شده است و ستمگری و باطل غلبه کرده است . در چنین زمانی هر مؤمنی باید برای شهادت آماده شود و از حق و حقیقت دفاع نماید . شهادت و جانبازی در راه خدا پیروزی است و زندگی با ستمگران جز ننگ و خواری چیزی نیست .»

حرکت امام حسین (ع) از مدینه :

دیگر مدینه جای امنی برای امام و یارانش نبود . آنهابه سوی مکه هجرت کردند و با این کار نشان دادند که خلافت یزید را قبول ندارند . مردم معنای این کار را می فهمیدند . پای سخنان امام حسین (ع) می نشستند و به حرفهایش گوش می دادند .

مردم کوفه هم از اتفاقاتی که در مکه می افتاد ، با خبر می شدند . آنها نامه های زیادی به سوی مکه فرستادند و در آن از امام حسین دعوت کردند که به کوفه برود و به جای یزید ، خلافت مسلمین را به دست بگیرد . با آنکه مردم کوفه در زمان حضرت علی (ع) و امام حسن مجتبی ، بی وفایی خود را ثابت کرده بودند ، با این حال امام حسین (ع) برای آنکه حجت را به آنها تمام کرده باشد ، پسر عمویش «مسلم » را به کوفه فرستاد تا اخباری از اوضاع آنجا به دست بیاورد .

وقتی مسلم وارد کوفه شد و استقبال گرم و خوب مردم را دید ، نامه ای به امام نوشت . امام حسین (ع) پس از دریافت نامه ، همراه با یارانش به سوی عراق حرکت کرد . یزید که از حضور مسلم در کوفه وحشت افتاده بود ، یکی از یاران شرور و سفاک خود را به نام ( ابن زیاد ) به سوی کوفه فرستاد . مردم ترسو و سست ارادة کوفه با تهدیدهای ابن زیاد به زودی همراهی و بیعت خود را با مسلم به دست فراموشی سپردند . مسلم تنها ماند ، ولی تسلیم نمی شد .

شجاعت او مردم کوفه را به تعجب واداشته بود . هجوم ناگهانی گروهی از دشمنان ، مسلم را غافلگیر کرد . او در جنگی نابرابر به آرزوی خود یعنی شهادت در راه خدا دست یافت .

از آن طرف امام حسین (ع) و یارانش به سمت عراق در حرکت بودند . در میان راه ، خبر شهادت مسلم بن عقیل به امام حسین (ع) رسید . حضرت به یاران خود فرمود : «مسلم ، دین خود را به اسلام ادا نمود و به ملاقات پروردگار شتافت . پس از او این وظیفه به عهدةماست که در مقابل دشمنان ، از دین خود حفاظت کنیم ، حتی اگر در این راه کشته شویم .»

استقرار امام حسین (ع)در نینوا :

امام همراه با یاران خود پس از طی مسافتی طولانی به دشت وسیعی به نام «نینوا » رسیدند . چون چشم امام به آن سرزمین افتاد ، در دل با خدای خود به راز و نیاز مشغول شد و فرمود :

«اللهم انی اعوذبک من الکرب و البلاء . . . خدایا ! من در سختیها و دشواریها و بلاها به تو پناه می برم . . . »


دانلود پاورپوینت های مدیریتی، انواع فایلهای پاورپوینت در موضوعات مختلف مدیریت با محتوایی علمی و همچنین امکان دانلود رایگان جدیدترین Microsoft Powerpoint.

بررسی عوامل سازمانی موثر بر اخلاق کار در سازمانهای دولتی

موضوع اخلاق و اخلاقیات از بدو تولد بشر تا این زمان که عصر تکنولوژی و اطلاعات می‌باشد مطرح بوده است و مسئله‌ای نیست که بتوان آنرا در زندگی اجتماعی و زندگی سازمانی نادیده گرفت
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 13 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22
بررسی عوامل سازمانی موثر بر اخلاق کار در سازمانهای دولتی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

بررسی عوامل سازمانی مؤثر بر اخلاق کار در سازمانهای دولتی


مقدمه:

موضوع اخلاق و اخلاقیات از بدو تولد بشر تا این زمان که عصر تکنولوژی و اطلاعات می‌باشد مطرح بوده است و مسئله‌ای نیست که بتوان آنرا در زندگی اجتماعی و زندگی سازمانی نادیده گرفت.

اهمیت این مسئله امروزه بیشتر شده است بویژه درخصوص سازمانها که ملزم هستند خود را علاوه بر پاسخگو بودن در قبال اعضای سازمان و افراد ذینفعش، در قبال جامعه نیز پاسخگو بدانند و به همین خاطر بحث مسئولیتهای اجتماعی و سازمان و استاندارهای جهانبینی اصول اخلاقی – انسانی در اکثر دنیا بسیار مهم می‌باشد.

این تحقیق حاوی یک بررسی اجمالی از اخلاق کار، بحث تاریخی از مفهوم اخلاق کار و سپس بررسی نظریه‌های مدیریتی، روانشناختی و جامعه‌شناسی دربارة اخلاق کار است.

هدف از این تحقیق بررسی عوامل سازمانی مؤثر بر اخلاق کار در سازمانهای دولتی به منظور بالا بردن اخلاق کار و اصلاح فرهنگ و ارزشهای رایج در جامعه در ارتباط با کار می‌باشد.


اهمیت و ضرورت بررسی موضوع:

در دو سال اخیر بسیاری از مسئولین تأکید فراوانی بر تقویت وجدان کار در میان افراد جامعه داشته‌اند تا حدی که یکی از پیام‌های نوروزی مقام معظم رهبری به این امر اختصاص یافت از سوی دیگر مسئولین کشور نیز به تناوب به لزوم گسترش فرهنگ کار و تولید و شناخت عوامل خروج از کم کاری و بی‌علاقگی نسبت به کار تأکید نموده‌اند. در پیام رئیس‌جمهور به اولین سمینار تکامل فرهنگ کار در سال 75 نیز به ضرورت بازنگری در فرهنگ کار در جامعه ایران در راستای برنامه توسعه اقتصادی اجتماعی کشور تأکید شده است. در قسمتی از پیام رئیس‌جمهور به این سمینار آمده است «اهتمام دستگاههای فرهنگ‌ساز جامعه در زدودن سنتهای غلط و اصلاح و گسترش احترام و ارزش کار و توجه مردم به کار و تلاش، تأثیر شایسته‌ای خواهد داشت.

در بررسیهای به عمل آمده میزان بهره‌وری در کشور بنا به نظر اکثر کارشناسان اقتصادی پایین است و لازم است فقدان فرهنگ و اخلاق کار مناسب در جامعه به عنوان یک معضل اقتصادی، اجتماعی تلقی گردد و برای شناسایی بهتر وضع موجود از نظر فرهنگ و اخلاق کار و عوامل مؤثر بر آن مطالعات و بررسی‌ها چه به صورت تحقیق و چه به صورت گفتگو در میان اندیشمندان انجام گیرد.


طرح مسأله:

به نظر می‌رسد در شرایط فعلی ایران، روحیه اخلاق کار در میان مردم ضعیف می‌باشد و افراد بویژه در محیط کار از زیر کار شانه خالی می‌نمایند و یا دچار کم‌کاری شدید هستند. از سوی دیگر بنظر می‌رسد در جامعه گرایش به مشاغل کاذب و یا مشاغلی که بدون زحمت و یا با اندک تلاش و کار درآمدهای کلان دارند زیاد است.

درواقع نوعی گریز از کار سخت در میان مردم وجود دارد. این تلقی منفی از کار تقریباً به اندیشه بسیاری از رهبران جامعه و اندیشمندان اقتصادی، اجتماعی سایه افکنده است و به هیچ وجه با فرهنگ منفی و متعالی اسلامی و مقتضیات و آرمانهای انقلابی هماهنگی ندارد.

آنچه به صورت رسمی منتشر شده نشان می‌دهد که در ایران کار مفید هفتگی برای صنایع 6 تا 9 ساعت است و به گفتة یکی از نمایندگان مجلس این مدت در ادارات دولتی 20 دقیقه تا 7 ساعت کار رسمی اداری است.

پرهیز از کارهای سنگین و بدنی، روی‌آوردن به مشاغل کاذب، علاقه‌مندی عمومی به کارهای خدماتی و واسطه‌گری، بی‌رغبتی نسبت به کارهای تولیدی، نشان ندادن جدیت و صداقت لازم در کار و انجام وظایف از نکات دردآور و تأسف‌باری است که چهرة جامعه را به گونة نامطلوبی معرفی می‌کند.

اخلاق کار در این بررسی از طریق یک شاخص 21 گزینه‌ای که در چهار گروه طبقه‌بندی شده مورد سنجش قرار گرفته است.

چهار ویژگی عبارتند از: 1- دلبستگی و علاقه به کار 2- جدیت در کار 3- روابط انسانی در محل کار 4- روح جمعی و مشارکت در کار

سپس درخصوص هریک از چهار ویژگی کلی 5 تا 6 خصوصیت قابل اندازه‌گیری درنظر گرفته شده و به صورت سؤال مطرح گردیده است.

هدف تحقیق:

هدف این تحقیق بررسی عوامل سازمانی مؤثر بر اخلاق کار در سازمانهای دولتی به منظور بالا بردن اخلاق کار و اصلاح فرهنگ و ارزشهای رایج جامعه در ارتباط با کار می‌باشد. در این تحقیق بر آن هستیم تا اهمیت این عوامل را به سازمانها نشان دهیم تا بتوانند با مدنظر قرار دادن این عوامل در سازمانهایشان ضمانتی برای اجرای قوانین و دستورالعملهایشان در اختیار داشته باشند. زیرا اخلاق ضامن اجرای قوانین و تقویت کننده و پرورش‌دهنده بعد معنوی انسانهاست.

فرضیات تحقیق:

تحقیق حاضر در برگیرندة چهار فرضیه است که عبارتند از:

1- کیفیت اعمال مدیریت سازمان از عوامل مؤثر بر اخلاق کارکنان در سازمان است که این فرضیه خود موارد ذیل را دربر می‌گیرد.

الف) سهیم نمودن کارکنان در تصمیم‌گیری ب) دادن آزادی عمل به کارکنان

ج) نوع برخورد مدیریت با کارکنان

2- محیط و فضای عینی سازمان از عوامل مؤثر بر اخلاق کار کارکنان است که این فرضیه شامل موارد زیر است:

الف) سروصدای محل کار ب) نور محل کار ج) وضع تهویه هوا و تناسب گرما و سرمای محل کار ت) امنیت جانی در محیط کار
ث) سرویسهای نظافت و بهداشت در محل کار

3- نظام ارزشیابی عملکرد سازمان از عوامل مؤثر بر اخلاق کار کارکنان است که این فرضیه شامل موارد زیر است:

الف) ارتقای شغلی ب) پاداش و تشویق و تنبیه ج) مبنای ترفیعات و تشویقات

4- مشخصات فردی کارکنان سازمان از عوامل مؤثر اخلاق کاری آنان است. این فرضیه نیز بنوبه خود موارد ذیل را دربر می‌گیرد.

الف) تأثیر جنسیت به اخلاق کار ب) تأثیر وضع تأهل بر اخلاق کار

پ) تأثیر بیماری بر اخلاق کار ت) تأثیر انگیزه و نگرش فرد نسبت به اخلاق کار

متغیرهای تحقیق:

در این بررسی اخلاق کار متغیر وابسته و عوامل سازمانی که بر اخلاق کار تأثیر می‌گذارند متغیرهای مستقل هستند. در این بررسی عوامل سازمانی که به اخلاق کار تأثیر می‌گذارند در چهار مقوله طبقه‌بندی شده‌اند:

1- کیفیت اعمال مدیریت سازمان که شامل سهیم نمودن کارکنان در تصمیم‌گیری، دادن آزادی عمل در کار و نوع برخورد مدیریت با کارکنان است.

2- محیط و فضای عینی سازمان که در پنج مقوله طبقه‌بندی شده‌اند شامل سروصدای محیط کار، نور محل کار، وضع تهویه و تناسب گرما و سرمای محل کار، امنیت جانی در محل کار و سرویسهای نظافت و بهداشت در محل کار می‌باشد.

3- نظام ارزشیابی که شامل ارتقای شغلی، پاداش، تشویق، تنبیه و بنای ترفیعات و تشویقات می‌باشد.

4- مشخصات فردی کارکنان که شامل سن، جنسیت، وضع تأهل و سلامتی جسمی است.

تعریف اصطلاحات و واژه‌ها:

کار: از نظر لغوی عبارت است از شغل که در ایران باستان به شکل Kar و Karya آمده است. (فرهنگ معین)

کار از نظر فیزیکی: تغییر شکل یافتن کار توسط یک مجموعة ارزشی را گویند.

تعهد سازمانی: ویلیامسون و اندرسون تعهد را شدت گسترش مشارکت فرد در سازمان، احساس تعلق به شغل و سازمان و احساس هویت تعریف کرده‌اند.

مسئولیت: تعهدی است از سوی فردی نسبت به انجام کاری (یا رسیدگی به اینکه دیگران چگونه آن کار را انجام می‌دهند.)

مسئولیت اخلاقی: داشتن ملاکها، اعتقادات یا ایده‌آل‌هایی که یک فرد یا گروه با جامعه بر مبنای آن عمل می‌کند.

مسئولیت اجتماعی: تعهد تصمیم‌گیرندگان برای اقداماتی است که بطور کلی علاوه بر تأمین منافع خودشان موجبات بهبود و رفاه جامعه را نیز فراهم می‌آورند.

مفهوم اخلاق: اخلاق جمع خلق، به معنی خوبیهاست. از نظر اصطلاحی تعاریف مختلفی از اخلاق شده است. مثلاً ابوعلی در کتاب تهذیب‌الاخلاق و تطهیر‌الاعراق می‌گوید: خلق حالی است برای جان انسانی که او را برای فکر و تأمل بسوی کارهایی بر می‌انگیزد. پس حال را دو نوع تقسیم می‌کنند:

1- حالتی که طبیعی است و از اصل نراج ناشی شده است.

2- حالتی که به واسطه عادت و تمرین بدست می‌آید و چه بسا مبدأ آن فکر می‌باشد. سپس بطور متوالی استمرار بر آن پیدا می‌شود تا ملکه و خلق گردد.

یا علامه طباطبائی معتقد است: انسان با نیروهای خود می‌تواند خیر و شر و نفع و ضرر واقعی را بسنجند.

اخلاقیات: عبارت است از شیوة برخورد با خوب و بد با تعهدات ارزشی، اقتصادی و اخلاقی فرد در جامعه

اخلاقیات نشان‌دهنده بینش انسان دربارة جهان و آدمیان است و عدالت و انصاف از جملة مفاهیمی است که براساس همین بینش تعریف و تبیین می‌شود.


دانلود پاورپوینت های مدیریتی، انواع فایلهای پاورپوینت در موضوعات مختلف مدیریت با محتوایی علمی و همچنین امکان دانلود رایگان جدیدترین Microsoft Powerpoint.

بررسی سیری در زندگانی حضرت علی (ع)

مهمترین سطور زندگانی بشر آن است که بتواند شمع روشن راه دیگران شود و هراندازه تحولات دوران زندگی یک فرد بر روحانیت و خلوص نیت نزدیکتر باشد و مشعله‌داری و هدایت قرارگرفته است اثر آن در ارشاد و دلالت مردم عمیق‌تر است
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 65 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 108
بررسی سیری در زندگانی حضرت علی (ع)

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

سیری در زندگانی حضرت علی (ع)

مقدمه:

مهمترین سطور زندگانی بشر آن است که بتواند شمع روشن راه دیگران شود و هراندازه تحولات دوران زندگی یک فرد بر روحانیت و خلوص نیت نزدیکتر باشد و مشعله‌داری و هدایت قرارگرفته است اثر آن در ارشاد و دلالت مردم عمیق‌تر است.

دربارة عرفان و جذبه‌ی روحی انسان به ماوراء طبیعت و باز شدن چشمها و چشمه‌هایش در درون آدمی مکاتب و فرقه‌های گوناگونی درطول مهیات بشری سخن گفته‌اند. هرکس به همان مقداری که چشیده مطابق دید وشناخت خود و با مرام مسکنی که آن را حق پنداشته زبان به وصف حمد معشوق گشوده است. به علی (ع) شنیدن و گفتن از علی (ع) نوشتن و خواندن و اندیشیدن به عشق است شنیدن و گفتن از جوانمردی است و نوشتن و خواندن از ایمان خالصانه به معبود یگانه.

یاد علی (ع) یادپاکی، خلوص، شجاعت، عشق و ایمان و…. است و ذکر علی (ع)، ذکر عظمت انسانی که این شهسوار یکه تاز بی‌همتا نه در تاریخ اسلام، که در تاریخ حیات آدمی یکه تاز عرصه‌ی جوانمردی است. او عاشق‌ترین عاشقان است، جوانمرد جوانمردان است، سرحلقوی عارفان است و نیز نشانه‌ی خلوص ایمان است.


«مادر علی»

فاطمه بنت اسدبن هاشم بن عبدمناف مادی علی علیه‌السلام اززنمای نادره دوران بود او و شوهرش ابوطالب در دو رشته بهاشم می‌پیوندند. فاطمه پیغمبر(ع) بیعت کرد او اول زن‌ها شهید است که خلیفه هاشمی بوجود آورد. فاطمه بنت اسد در زندگی پیغمبر با شوهرش ابوطالب نهایت حمایت و پشتیبانی را نمود لذا در روز وفاتش علی آمد نزد پیغمبر، پریشان بود رسول خدا فرمود یا ابالحسن چرا پریشانی گفت مادرم درگذشته، پیغمبر فرمود این پیراهن مرا کفن او کنید برخاست برای تجهیز فاطمه رفت و پیراهن خود را برای کفن او اختصاص داد و امر کرد اسامه بن زید و ابوایوب انصاری و محمدبن الخطاب و اسوء غلام او قبر فاطمه را کند نه و پیغمبر بدست خودش لحد را گذاشت.

وفات فاطمه درمدینه رخ داد و آنجا مدفون شده است در مشرق بقیح غرقه است.

«چگونگی متولد شدن علی درکعبه»

عباس بن عبدالمطلب و یزیدبن متعنب با جمع از بنی‌هاشم دربرابر خانه کعبه آمد و مدت محل او تمام شده بود و اثر حمل به او ظاهر گشته بود و مجال بیرون رفتن نداشت پس روی نیاز بدرگاه بی‌نیاز آورد و گفته‌ای صاحب‌خانه و ای معبود یگانه من اقرار آوردم بتو و بآنچه رسول تو از پیش تو آورده و بهرپیغمبری از پیغمبران تو و سرکتابی که فرستاده‌ای و من تابع دین جد خود ابراهیم خلیلم و اینجا فردا بنا کرد پس سؤال می‌کنم از تو بحق اینخانه و بحق آنکسی که آنرا بنا نهاد و بحق فرزندی که درشکم من است و با من سخن می‌گوید و انیس من است بسخنان خود و اقرار دارم که این مولود یکی از دلایل و آیات الوهیت و وحدانیت تو است این ولادت را بر من آسان گردان گویند چون دعای فاطمه تمام شد دیدم دیوار شکافته شده و فاطمه بدرون خانه رفت و دیوارخانه به حالت اول بازگشت فاطمه به مدت سه روز درآنجا بود و هیچ‌کس از او خبری نداشت چون روزچهارم شد دیدم همان موضع شکافته شد و فاطمه بیرون آمد و علی را به سردست گرفته و گفت ای گروه مردم بدانید که حقتعالی مرا از میان همه برگزید و به همه زنان پیشین تفضیل داده است.

صورت علی:

قمر رنگی ز رخسارش شکر ملعمی زگفتارش

شبه را مهردیدارش نمان چون روح دو اعضا

رخش مهری فروزنده لبیش یاقوتی ارزنده

از آن جان فروزنده از این نطق سخن گویا

بهشت از خلق او بوئی محیط از جود او جوئی

بجنب حشمتش گویی ز رویش پرتوی انجم

خیالش قبله‌ی مردم رواقش کعبه‌ی دلها

ستاره‌گوی میدانش هلال عید چوگانش

زلعل سم یک دانش غباری توده‌ی غبدا

زمین آثاری از رزمش ندارد دم زدن یارا

خرد طفل دبستانش قمر شمع شبستانش

بمهر چهر رخشانش ملک حیوان تراز حربا

القاب امیرالمؤمنین

1- امام المتقین 2- لعیوب الدین 3- قائدالغد المحجلین

4- اسدالله 5- خیرالله 6- فرج الله

7- روح الله 8- حمدالله و…..

گفته می‌شود که خداوند ا..ا اسم داود و حضرت علی (ع) …ا اسم از اسامی خداوند را دارد.

تربیت امام علی:

از شش سالگی که امیرالمؤمنین درتحت کفالت پسرعمش درآمد و درمکتب تربیتی محمد امین رفت تربیتی عالی یافت – تربیتی که درمکتب رسالت بزرگترین مربی گردید و داناترین استاد دانشگاه اسلامی و نیرومندترین مدیر تربیت بشری شد. پیغمبر فرمود یا علی خداوند بمن امر کرده ترا تربیت کنم و به تو علم و دانش بیاموزم تا مرا معاونت و معاضدت کنی – محل قابل و حسن تربیت و نصیحت قائل کار را بجائی رسانید که علی را مؤسس مدرسه تربیتی اسلام قرارداد و صدهاهزارنفر از مکتب تربیتی او بهرمند گردیدند. این شخصیت از مفاخر مسلمین است پیشرفت اسلام مدهون فداکاری اوست او مظهرکمال انسانیت و پرورش یافتة مهدنبوت و مکتب الهویت است. کوچکترین اثرش این است که امروز این رادمرد بزرگوار مورد احترام و تقدیس کلیه افراد بشر است که به فضلیت و علمیت و تربیت او آشنا شده باشند. هیچ کس نیت که بتاریخ اسلام آشنا باشد و علی (ع) را نشناسد یا درپیشگاه عظمت او خاضع و خاشع نگردد.


علی (ع) می‌فرمایند:

«برهوا و هوسهای نفس غلبه کنید و با آنها بجنگید که اگر شما را درقید و بند خود قراردهد به پست‌ترین درجه هلاک ساقط خواهید شد.»

«علی (ع) و تزکیه نفس»

یکی از عوامل مهمی که انسان را در رسیدن به معهرفت الله یاری می‌دهد مبارزه با نفس اماره و خواسته‌های نفسانی است. اگر انسان توانست برامیال درونی و غرایز و تمایلات خود غلبه کند می‌تواند به معرفت الله راه یابد و الا انسانی که تابع شهوات و نفسانیات خود باشد دلش هرچه خواست دنبال آن رفت و پیروزی از خواسته‌های نفسانی نمود چنین شخصیتی نه تنها به مقام عرفان راهی ندارد بلکه ممکن است از مسیر حق و حقیقت خارج شود تا آنجا که از چهارپایان هم پست‌تر گردد. پیامبراسلام از این نفس سرکش تعبیر زیبایی دارد که می‌فرماید: «خطرناک‌ترین دشمن تو همان نفس توست که درمیان دو پهلویت قرارگرفته.» سعدی در توضیح این حدیث می‌گوید: از عارفی پرسیدند: چرا رسول خدا فرمودند (أعدی عدوک نفسک …؟) آن مرد عارف گفت: چون اگر تو به هردشمنی نیکی کنی و آنچه او دوست داشت به او بدهی بالاخره با تو دوست می‌شود مگر نفس انسان که هرچه بیشتر به خواسته‌ها و تمایلات او جواب دهی با تو دشمن می‌گردد و تو را بیشتر به گمراهی می‌کشد. نفس موجودی شدید و منشأ همه بدیهاست و دشمن سرسخت انسان که هرچه به او نزدیکتر شویم بیشتر درهلاکت و نابودی و خسران ما می‌کوشد.

نفس ازنظر قرآن

در قرآن کریم ولسان پیشوایان اسلام و نیز کتابهای اخلاق و فلسفه کلمه‌ی نفس بسیار بکار رفته است حال باید دید ماهیت نفس در منطق اسلام چیست؟ آیا اصولاً یک امر مطلوب است یا مذموم؟ بطورقطعی درقرآن و روایات از نفس هم به خوبی یاد شده به طوری که گاهی به آن سوگند خورده شده و هم به بدی. درسوره قیامت خداوند سبحان به نفس سوگند یادکرده است:

«سوگند به روزقیامت و سوگند به نفس که ملامت‌کننده است»

در سوره فجر از نفس به خوبی یاد شده است:

«ای انسان با اطمینان به پروردگارت بازگرد درحالی که تو از خدا خشنودی و خدا نیز از تو خشنود است.»

همانا در قرآن به بدی یاد شده است:

«همان نفس دائماً فرمان به بدی می‌دهد.»

«علی و ذکر»

یکی از اسباب و وسایلی که انسان را به خدان نزدیک می‌کند و دربحث عرفان از منازل بشمار می‌آید ذکر خداست. ذکر را می‌توان نقطه شروع حرکت باطنی و سیروسلوک به سوی پروردگار جهان دانست، انسان سالک به وسیله‌ی ذکر به تدریج از افق ماده فراتر می‌رود و به عالم صفا و نورانیت قدم می‌گذارد و کامل و کاملتر می‌شود تا آنجا که به مقام قرب حق تعالی نایل می‌گردد.

ذکر آن باشد که اندر هرزمان خویش را در نزد حق بینی عیان

یادخدا به منزله‌ی روح عبادتها و بزرگترین هدف تشریع آنهاست چون ارزش هرعبادت به مقدار توجیهی است که بنده درطول عمل به آن نسبت به خدا کسب می‌کند هرچه عبادتها در احیای یادالهی درجان وروان آدمی نقش بیشتری ایفا کنند هدف و غایت عمل به آنها بیشتر تحقق خواهد یافت لذا در قرآن می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید ذکر خدای را بسیار بگویید.»

درآیه دیگر در اوصاف عارفان و وارستگان می‌فرماید: «صاحبان عقل کسانی هستند که درحال قیام و قعود و درهنگام خوابیدن خدای خود را یاد می‌کنند و در آفرینش آسمانها و زمین می‌اندیشند.»

امام صادق (ع) می‌فرماید: «هرکس که فراوان خدای را یاد کند خداوند او را دربهشت درسایه لطف خویش قرارخواهد داد.»

درحدیث دیگر می‌فرمود: «ای صاحب من هرچه می‌توانید و درهرساعتی از ساعتهای شب و روز خدای را یاد کنید زیرا خداوند شما را به بسیار ذکرگفتن امر کرده است و خداوند مومنی را یاد می‌کند که به یاد او باشد و بدانید که هیچ بندة مومنی خدا را یاد نمی‌کند مگر این که خدا نیز او را به خوبی یاد خواهد کرد.»

ودیگر فرمود: «پدرم امام باقر علیه‌السلام کثیرالذکر بود ما را بعد از نماز صبح جمع می‌کرد و می‌فرمود تا طلوع آفتاب ذکر بگوئیم،،.»

ذکر خدا چیست؟

گروهی از صوفیان برگرد هم می‌نیشنند و الفاظ و اورادی را پی‌درپی تکرار می‌کنند و اعمال خاص انجام می‌دهند آیا می‌توان چنین آداب و چنان اورادی را که در سیره پیامبر و سنت اهل بیت بی‌سابقه است ذکرالص محسوب کرد؟ بی‌‌تردید پاسخ منفی است. پس مواد از ذکری که این همه از آن تجلیل شده واسلام برای آن اهمیت و الائق قائل شده چیست؟ آیا مراد همان از کارلفظی است. هتل «سبحان الله» «الحمدلله» «لااله‌الاالله» که انسان درمقام حالات یا این الفاظ زبان خود را مشغول می‌کند آیا مراد از ذکر این است و یا مقصود چیزدیگری است که توجه قبلی باشد؟ درتوضیح این مقصود به معنائی که راغب برای «ذکر» بیان کرده است توجه کنیم:

«ذکر حالت و کیفیتی روحی است که آدمی به سبب آن می‌تواند معارفی را که بدست آورده از خطر غفلت و فراموشی حفظ و نگهداری کند و به همانند ساختن معانی در دل یا زبان هم ذکر گفته می‌شود. پس ذکر یا به دلاست یا به زبان و هرد، یا پس از فراموشی و برای زایل ساختن غفلت است و یا برای اینکه شخص آنچه را که در دل دارد همچنان درخاطر داشته باشد و از یاد نبرد»

علی پدر عرفان اسلامی:

درتاریخ علوم، کاوشهای بسیاری صورت می‌گیرد تا بنیانگذار و پدرهرعلم شناخته شود، بدین منظور که به آبشخور اصلی آراء و اندیشه‌های گوناگون رسیده و در هرموضوعی به اصل آن رجوع گردد اندیشمندان واقعی درمطالعات و تفکرات خویش معمولاً به منابع اصلی و اولیه توجه دارند و آب را از سرچشمه می‌نوشند و جویبارهای متعدد – هرچند که زلال و گوارایند عطش آنها را برطرف نمی‌کند و اگر چندصباحی هم از آن جویبارها می‌نوشتند ولی همیشه درامید رسیدن به سرچشمة اصلی‌اند. بدون شک سرجشمه بسیاری از علوم – از جلمه عرفان گرفته تا علم حدیث و رجال و اصول فقه و رشته‌های علوم انسانی و ریاضی و حکمت متعالیه را در برابر انسان گشوده است مفسران واقعی این کتاب بزرگ و پیامبران اهل بیت و عصمت و طهارت‌اند.

تمام کتابهای آنان در واقع شرح وبسط کلمات علی علیه‌السلام است. علی علیه‌السلام که تربیت شده مکتب قرآن است از وجود مربی چون پیامبر (س) سود می‌برده است. پیامبربا آگاهی از استعدادهای عظیم و ؟؟؟ شگرف علی (ع) چشمه‌های فراوانی از معارف‌الهی را دراین کوه بلند حفر کرد و سیلابهای علم و دانش را از آن سرازیر ساخت. امیرالمؤمنین علی (ع) خود در این باره می‌فرماید: «شما به خوبی موقعیت مرا ازنظر خویشاوندی و مقام و و بویژه ازنظر رسول خدا (س) می‌دانید.» از همان آغاز که رسول خدا را از بسترباز گرفتند خداوند بزرگترین فرشته و از فرشتگان خویش را مأمور ساخت را شب و روز وی را به همای بزرگواری و درستی و اخلاق نیک سوق می‌دهد. من ؟؟؟ روحی و رسالت را می‌دیدم و رایحة نبوت را استشمام می‌کردم، من به هنگام نزول وحی برمحمد صدای نالة شیطان را شنیدم از رسول خدا پرسیدم: این ناله چیست؟ فرمود این شیطان است که از پرستش خویش مأیوس گشته است. آری علی (ع) شاگرد اول پیامبر و نخستین و بهترین خداشناس مکتب اسلام بوده دراسلام کسی از علی با سابقه‌تر، آگاه‌تر و مومن‌تر نداریم او بود که این جملة شگفت‌انگیز را فرمود: «اگر پرده برداشته شود بریقین من افزوده نشود»

عمربن خطاب می‌گوید: از رسول خد (س) شنیدم که فرمود:

«اگر هفت آسمان و هفت زمین دریک کفة ترازو گذاشته شود و ایمان علی درکفه دیگر، ایمان علی فزونی خواهد داشت.» احمدبن خلیل می‌گوید: درفضائی که دربارة حضرت علی (ع) وارد شده است دربارة هیچ‌کس نقل نشده است. قاضی اسماعیل دهنائی و نیشابوری می‌گویند: دربارة هیچ یک از صحابه روایتی با استناد صحیح مانند علی (ع) وارد نشده است پیامبر درجائی دیگر باز می‌فرماید: علی امیرمومنان پیشوای متقیان و فرمانده باشکوهی است که نیکان را به بهشت پروردگار عالمیان درمی‌آورد هرکس که اورا تصدیق خود رستگار شود و هرکس که او را تکذیب نمود ناکام شد اگر بندة هزاران سال خدا را درمیان رکن و مقام بندگی کند تا بدنش پینه بسته و فرسوده شود ولی خدا را درهرحالی ملاقات کند که آل احمد را دشمن می‌دارد خداوند او را به صورت درآتش جهنم اندازد.عایشه از رسول خدا شنیدم که می‌گوید: «من دیدم اولین و آخرینم و علی بن ابی‌طالب سیداوصیاء من است براتم و محبتش وسیله تقرب به خداست حزب او حزب خدا و شیعة او انصار خدا و دشمنان او دشمنان خدایند او بعد از من امام مسلمین و مولا و امیرالمومنین است.» او با تفسیر درست حقایق قرآنی ونبوی آشنا سازد دردمندانه و دلسوزانه می‌فرماید: «ای مردم قبل ازاینکه مرا از دست بدهید هرچه می‌خواهید سئوال کنید زیرا که من به راه آسمان از راه زمین آشناترم.»

مولا علی (ع) درخطبه‌ای دیگر فرمود:

«به خدا سوگند اگر بخواهم می‌توانم هرکدام شما را از آ‎غاز و پایان کارش و ازت تمام شئون زندگیش آگاه سازم ولی می‌ترسم که این کار موجب کافرشدن شما به پیامبر گردد.» بی‌تردید باید گفت اگر علم و معرفتی هست معدن آن، علی و اولادعلی (ع) است همانطور که قرآن کریم دربیان نکته‌های معرفتی گویا، حضرت علی را بارزترین شاگرد دراین مکتب دانست و ؟؟؟ نکته‌های پرمغز است. حضرت علی (ع) درجای دیگر فرمود: «چیزی ندیدم مگر آنکه خدا را قبل از آن و بعد از آن و همراه آن دیدم.

مثلاً در زمینة تفسیر قرآن خود حضرت می‌فرماید:

«و نوری که باید به آن اقتدارشود آن نورهمان قرآن است آن را به سخن آرید اگرچه هرگز سخن نمی‌گوید اما من از جانب او شما را آگاهی می‌دهم، بدانید درقرآن علوم آینده و اخبارگذشته علاج درد و نظم حیات اجتماعی شماست.»

مفسران بزرگ گفته‌اند:

«علی (ع) نخستین کسی بود که علوم قرآن را به چند نوع تقسیم کرد و شصت نوع آن را دیکته فرمود و برای هرنوع مثال ویژه‌ای ذکر کرد. در زمینة فصاحت، سخنوری، ادب و بلاغت به گونه‌ای بود که سیدرضی می‌گوید: «امیرالمومنین آبشخور فصاحت و ریشه و زادگان بلاغت است.» هرگوینده سخنور از او دنباله روی کرد و هرواعظ سخنرانی از سخن او مدد گرفت درعین حال به او نرسیدند و از او عقب ماندند. فصاحت و بلاغت حضرت علی (ع) فقط درآوردن الفاظ زیبا و چیدن آنها درکنارهم نبود بلکه پرمغز و حکمت‌آمیز هم بود آن حضرت اساساً سخنانش را برای ادای مقصود می‌گفت و آهنگ موسیقی کلامش براعماق احساسات پنجه می‌افکند آن گاه درپیش ازنیم صفحه این جملة ملوا را ستایش می‌کند و می‌گوید درهمة کتاب ما اگر جز این یک جمله نبود کافی بلکه کفایت بود بهترین سخن آن است که کم آن تو را از بسیارش بی‌نیاز کند و معنی درلفظ پنهان نشده باشد و بلکه ظاهر و نمودار باشد.

اما درزمینة عرفان چه نظری وچه علمی به اندازه‌ای از آن حضرت مطلب نقل شده است که بای هیچ‌کس جای تردیدی باقی نمی‌‌گذارد که علی (ع) پدرعرفان است. عارفان و صوفیان چه آنان که بیراهه رفته‌ان و درمباحث عقلی علی را پیشوای و مقتدای خود می‌دانند. همة عرفا از قرن هفتم هجری به این طرف دربارة تویحد به شکل فلسفی و با مددگرفتن از کشف و شهود عرفانی بحث کرده‌اند. اما عارفانی کم قصد آن را دارند آب را از سرچشمة اصلی و زلال آن بنوشند و آیات قرآنی مربوط به توحید و اسما و صفات را از هنر واقعی آن فراگیرد. آن حضرت درنهج‌البلاغه با دو روش به بحث توحید و خداشناسی پرداخته است: یکی از طریق توجه انسانها به پدیده‌ها و نظم موجود در آنها و این که پدیده‌ها نیازمند پدیدآورنده‌ای است اما روش جذاب و دلنشین دیگری که دربیشتر مباحث توحیدی نهج‌البلاغه ارائه شده است. روش تعلقی و مکفی است.

به قول استادشهیدمطهری:

دربحث‌های توحیدی نهج‌البلاغه آنچه اساس محور و تکیه‌گاه همه بحثها و استدلالهاست اطلاق و لاحوی و احاطة ذاتی حق است. مسأله دیگر «سباطت مطلقه» و نفی هرگونه کثرت تجزی ونفی هرگونه مغایرت صفات حق با ذات حق است و این که قدمت او زمانی و وحدت او وحدت عددی نیست. کلام خدا عین‌العقل اوست نه ازنوع احاطة اذهان بریک معنی و مفهوم دیگر.

علی نه تنها خدا را پرستش می‌کرد و به آن یگانه عشق می‌ورزید و شب و روزش با یادحق می‌گذشت بلکه توانست با تفکر عقلی، یافته‌های قلبی خویش را درمورد خدا و صفات و اسماء او، به تندرستی تبیین کند او درمیان مردم و دربیان اندیش‌ها صاف و زلال توحیدی و ذوق عرفانی همچون معقول درمیان محسوس بود. او به توصیه پیامبر (س) غیراز سولک علمی درمسائل تعلقی و استدلالی کردن اندیشه‌های توحیدی، گوی سبقت را از همگان ربوده بود، از همین روی ما این بزرگ مرد را پدرعرفان اسلامی می‌دانیم.

علی و جهاد

جهاد یکی از عالیترین اعمالی است که انسان را به خداوند نزدیک می‌کند و بشرخاکی را که دل درطلب راحتی داند با بذل جان و مال در برابردشمن خدا به پرواز درمی‌‌آورد. چه عملی بالاتر و بهتر از اینکه اسنان با ایمان از خانه و فرزند و همسر ویاران و دوستان دست بکشد و از کاروعلایق دنیوی دل بکند و به نبرد دشمنان خدا برود، آیا سیروسلوکی بالاتر و مقامی والاتر و بهتر از این می‌توان یافت بنابراین کسانی که درگوشه‌ای به تسبیح و ذکر و ورد مشغول شوند و تنها به رازونیاز و دعا می‌پردازند و از خطردشمنان اسلام غفلت نمایند نه تنها سیرالله نکرده بلکه این نوعی خلود در ارض و دل بستن به دنیاست. سپس آنان که درمقام سیروسلوک و درتکاپوی رسیدن به قرب الهی‌اند و دوست دارند میهمان خدا باشند نباید از جهاد فی‌سبیل‌الله غافل گردند بلکه باید برای دفاع از کیان اسلام و نشر آن باوجود شرایطی از جان و مال دریغ نورزند تا انسانی وارسته وموردعنایت خدا باشند. به همین اساسا که می‌بینیم الگو اسوه عارفان امیرالمونین علی (ع) درتمامی جنگهای صدراسلام و رکاب رسول خدا شرک کردند و از کیان اسلام و قرآن دفاع نمود و ارکان اسلام را محکم کرد و هرگز نگفت درگوشه‌ای به عبادت مشغول می‌گردم بلکه درجهاد در راه خدا و تلاش برای استقرار ارکان اسلام را بالاترین عبادت می‌دانست.

علامه حلی می‌نویسد:

لاخلاف بین المسلمین کافه ان الدین انما تمهدت قواعده و تسیدت ارکانه بسیف مولانا امیرالمومنین (ع) لم یسبقه فی ذلک سابق و لالحقه لاحق …،

معنی هیچ خلافی بین مسلمانان نیست که پایدار و ارکان دین اسلام به شمشیر علی (ع) استحکام یافت هیچ‌کس دراین کار به او سبقت نگرفت و بعد ازاوکسی به او محلق نخواهد شد،…. او کرب و اندوه را از چهره رسول خدا می‌زدود و ملائکه از حملاتش برمشرکین تعجب می‌کردند.

«مفهوم جهاد»

در ریشه واژه جهاد اختلاف است بعضی اهل لغت چنین گفته‌اند جهاد اگر از ریشه «جهد» باشد به معنای وسعت، قدرت، توان و طلاقت است. و اگر از مادة‌ «جهد» آمده باشد به معنای سختی و مشقت می‌باشد. درمجمع البحرین آمده است: جهد هم به فتح جیم آمده (جهد) و هم به ضم جیم (جهد) و هردو به معنای وسعت و طاقت است، و بعضی گفته‌اند اگر به فتح باشد به معنای شفقت است و اگر به فهم باشد به معنی ملاقت و توان است راغب می‌گوید: (جهد) و (جهد) هردوبه معنای ملاقات و مشقت آمده و بعضی گویند (جهد) به معنای مشقت است و (جهد) به معنای وسعت است. به هرحال هرگاه کلمه جهاد را از ریشه جهد بدانیم درصورت مجاهد به کسی گفته می‌شود که تمام قدرت و توان و نیروی خود را در راه هدف خود بکارگرفته است و اگر جهاد را از ریشه جهد درنظر بگیریم دراین صورت مجاهد به کسی گفته می‌شود که برای رسیدن به هدف خود درمشکلات گام بردارد و درسختیهای طاقت فرسا خواسته خود را پیدا می‌کند. به نظرمی‌رسد معنای اول که جماد از ماده (جهد) گرفته شده باشد با آنچه از نظرقوانین شرع مطرح است مناسبت باشد. درمجمع‌البحرین آمده است، جهاد شرعاً دادن مال و جان برای اعلای کلمه اسلام و اقامه شعائر ایمان است.


اهیمت جهاد

جهاد یک قانون عمومی در عالم خلقت است، زیرا تمامی موجودات زنده اعم از نبات و حیوان به وسیله جهاد و کوشش موانع را از سر راه خود به می‌دارند تا به کمال مطلوب خود برسند. ریشه‌های درخت دراعماق زمین برای بدست آوردن غذا و نیرو به طوردائم درحرکت و فعالیت است و اگر روزی این کوشش را ترک کند ادامه حیات برای آن غیرممکن است و لذا اگر درحرکت خود دراعماق زمین با موانعی برخورد کند چنان چه قادر باشد آن را سوراخ کند و به مسیر خود ادامه می‌دهد. عجیب این است که ریشه‌های نازک و لطیف گاهی همانند متدهای فولادی با موانعی به نبرد برمی‌خیزند و اگر احیاناً این توانایی را نداشت راه خود را کج کرده و با دور زدن از آن مانع می‌گذرد.

«چند آیه درباره‌ی اهیمت جهاد»

1- یا ایتها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم و ماویهم جهنم و بئس المقیر.

ای پیامبر با کافران و منافقان به جهاد برخیز و پیکار کن و برآنان سخت بگیر جایگاه آنان جهنم است و به جایگاهی است.

2- یا ایها النبی مرض المومنین علی القتال …؛

ای پیامبر مؤمنان را به جنگ با دشمنان تحریک کن.

3- ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض ولکن الله ذوفضل علی العالمین.

اگر خداوند بعضی از مردم را به دست بعضی دیگر دفع ونابود نمی‌کرد فساد روی زمین را می‌گرفت ولی خداوند برجهانیان منت می‌گذارد و از سرلطف خود بربندگانش اجازه نمی‌دهد که ناپسندی و فساد درجهان پیروز گردد زیرا که او خدای فضل و کرم برتمامی اهل این عالم است.

4- وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین و کله لله .

ای مسلمانان با کافران به پیکار و جهاد برخیزید تا در روی زمین فتند و فسادی باقی نماد و دین خدا آیین همگانی گردد.

جهادعلی و شرایط زنان

بدون تردید ارزش هرکاری و عملی بستگی به اخلاص آن عمل و موقعیت و شرایط و تحقق آن کار دارد. و هرچه عمل خالص‌تر و خداپسندانه‌تر باشد ارزش آن بیشتر است. چیزی که درآن شک و تردیدی وجود ندارد این است که پیکار و جهاد علی (ع) تنها برای خدا و تقویت اسلام بود. او درمیدانهای جنگ به این هدف می‌جنگید که جمعیتی هدایت شوند و از تاریکیها به نورحق روی آورند و از قعرجهنم به اعلی اعلیین بهشت راه یابند.

این حقیقت را دریکی از خطبه‌های حضرت درجنگ صفین به یارانش ملاحظه می‌کنیم در آن موقعی که یارانش از تأخیر فرمان جنگ صفین ناراحت بود به آنها فرمود: به خدا سوگند هرروزی جنگ را به تأخیر می‌اندازم به خاطر آن است که آرزو دارم عده‌ای از آنها به جمعیت ما بپوندند و هدایت شوند و در لابه‌لای تاریکیها پرتویی از نور مرا ببینند و به سوی من آیند. و ازطرف دیگر جهادعلی درشرایطی بود که اسلام درغربت و تنهایی به سر می‌برد نه عده و جمعیتی داشت و نه نیرو و قدرتی، ازنظر سلاح و امکانات درحد صفر بود و از جهت سرباز و لشکر ضعیف بود و تعداد نفراتی که در پیامبر اسلام گرویده بودند هم اندک بود و هم امکانات مالی نداشتند و درجنگ «بدر» تنها چند مرکب برای لشکر اسلام بیشتر نبود و دربعضی جنگها چند روز را هرنفر به خرمایی اکتفا می‌کرد و درصحنه نبرد و کار زار حضور فعال داشت. درچنین شرایط و اوضاع غربت اسلام بود که علی (ع)‌مردانه وارد میدان جنگ می‌شد و یک تنه با صدها نفرمی‌جنگید و دشمنان اسلام را قلع و قمع می‌کرد و گاهی با حملة مردانه‌ی علی درمیدانهای جنگ شکست به لشکر نیرومند دشمن وارد می‌گردید. امیرمؤمنان در شرایطی می‌جنگید که تمام کفر و شرک با یهود و نصارای جزیره‌العرب دست به دست هم دادند وبا هم پیمانی نظامی علیه‌السلام بستند و تمام امکانات خود را تجهیز کردند و به میدان آوردند و جنگ احزاب «خندق» را به پاکردند. درآن جنگ تنها علی میدان‌دار بود که عمدو بن عبد و درابه جهنم فرستاد و سایر همراهیانش را که برای نبرد با مسلمانان به میدان سوی خندق آمده بودند تارومار کرد و نیروی چند هزارنفری دشمن را مجبور به عقب‌نشینی کرد. این فرزند ابوطالب حیدر کرار بود که درجنگ حسین یک تنه در برابر دشمنان قوی و قسم خورده‌ی آنجا ایستادگی کرد و شمشیر زد تا جایی که دشمنان مجبور به عقب‌نشینی شدند و بالاخره علی (ع) آن کسی که درب خیبر را از جاکند و راه مسلمانان را به قلعه‌های یهودیان خیبر بگشود و فتح و پیروزی را برای آنان به ارمغان آورد، درچنین شرایطی جهاد امیرمومنان و خلیفه رسول الله علی‌بن ابی‌طالب معنای واقعی به خود می‌گیرد و نام «جهاد فی سبیل‌الله» را به خود اختصاص می‌دهد. پس اگر بگوییم اسلام بربرکت شمشیر علی‌بن ابی‌طالب حیات گرفت، گزاف نگفته‌ایم زیرا شمشیر علی جلو هجوم دشمنان اسلام را گرفت و نگذاشت دین چنین اسلام تضعیف گردد.

علی و نماز

درمیان اعمال مذهبی نماز دارای اهمیت بسیار والایی است و از سابقه‌ای بسیار دیرینه برخوردار است، چون از دیرباز درهمه‌ی ادیان الهی نقش برجسته و مهمی داشته است. از باب نمونه درقرآن کریم از زبان حضرت عیسی (ع) نقل شده که : و او حیانی بالصلاه و الزکاه مادمت حیا؛ خداوند مرا به نماز و زکات سفارش کرده است تا آنگاه که زنده‌ام.

مشابه این سخن در مورد پیامبران دیگر نیز آمده است. در تاریخ اسلام نیز نماز اولین عبادتی بود که پیامبر به برپای آن فرمان یافت و از آن پس بود که سایر احکام اسلامی تشریع شد. نماز یکی از تعلیمات بنیادی و علمی اسلام است و کانون محوری بسیاری ارزشهای اخلاقی و معنوی و اجتماعی اینم مکتب آسمانی بشمار می‌رود.

نماز همچون کعبه‌ای است که ایر اعمال عبادی برگرد آن می‌چرخد و با آن ارتباط وثیق دارد. همچنان که در قرآن نماز همپای زکات ذکر شده است و بااعمال سیاسی عبادی حج با همه اهمیتی که دارد بدون نماز طواف ناقص و باطل است و جماد نیز روح و معنا و انگیزه و نیروی خود را از نماز می‌گیرد و همچنین سایر اعمال عبادی اسلام اعم از فردی و اجتماعی که به نحوی به نماز گره خورده تحت تأثیر قرار دارد. بنابراین این نماز رکنی از ارکان اصلی شریعت اسلام و آیین مسلمانی است و نه قابل تفکیک از سایر تعالیم اسلامی است و نه در هیچ حالی کنار گذاشتنی و قابل بی اعتنایی و سستی در بر پای همگانی آن که « الصلاه لاتسقط مجال ».

نماز یاد خدا و همسخین با اوست نماز اظهار خضوع و خشوع و بندگی در برابر معبودی بی‌همتا و پرواز ملکوتی بندگان به سوب خداست، تا جایی که پیامبر فرمود: نور چشم من در نماز قرار داده شده ).

علی و کارو انفاق

انسان اتز روزگاران پیشین تاکنون با هرایده و مکتبی مجبور بوده که بهکار و فعالت اقتصادی اهمیت بدهد؛ انسان مادی و دنیا گرد برای زفاه و عیش و نوش بهتر، و انسانهای الهی آبادکردن مزرعه آخرت و آرامش خاطر و برای ادامة حیات و عبادت و کمال به کار توجه نموده است.

ار این روست بی‌تردید می‌توان گفت در طول تاریخ هر جامعه‌ای ـ هرچند محدود و کوچک ـ بخش عمده‌ای از فعالیتهای خود سعی در راه مسائل اقتصادیب و کاری صرف کرده و می‌کنید. اسلام هم از ان جا کردین کامل و جامعی است و به تمام خواسته‌های انسان ارجح میژ نهد به کار و تلاش اقتصادی واهمیت فراوان داده وحتی آن را در کمال و رشد انسانها مؤثر دانسته و بیکاری و تنبلی و کم‌کاری را خدمت نموده است.

توجه و تأکید اسلام به مسائل مالی و کسب و کار از آن روست که بیگانگان نتواند برمسلمانان تسلطی یابند چنان که قرآن می‌فرماید تسلط بیگانگان نتوانند برمسلمانان تسلطی یابند چنان که قرآن می‌فرماید تسلط بیگانگان وقتی است که مسلمانان از جنبه‌های مالی و اقتصادی توان و بنیة کافی داشته باشند و بدون تردید ریشة تمام وابستگیها در وابستگی اقتصادی بوده است. چنان حضرت علی فرموده است: «محتاج هرکس شوی، اسیرش خواهی شد.» مع الاسف مسلمانانی که کمتر به حقایق اسلامی آگاهی دارند به اشتباه می‌پندارند که اسلام با کار و فعالیت اقتصادی میانه‌ای ندارد و پیروان خود را به عزلت و گوشه‌نشینی سفارش می‌کند.! اما باید گفت: اسلام همان گونه که جنبه‌های روحی ومعنوی انسانها را موردعنایت قرارداده و بعضی عبادتها را واجب و برخی را مستحب نموده، جهاد و کفر ستبری را برای بقای حق و حقیقت ضروری دانسته به همسرداری و علاقه به فرزند برای بقاء نسل و ارضاء خواسته‌های درونی به دید موافق نگریسته است و احیاناً لازم و واجب شمرده است همین طور که به کار و فعالیت اقتصادی و بی‌نیازی فرد و جامعه اسلامی سفارش اکید کرده و بیکاری را خدمت و ملامت نموده است. البته درمکتب حیات‌بخش اسلام برای کار و فعالیت اقتصادی مثل سایر مسائل و احکام دیگر شرایط و مقرراتی قرارداده شده تا مسلمانان دچار دلبستگی به دنیا و انحراف از مسیر صحیح که موجب اخلال در زمین می‌شود نگردند و با رعایت شرایط و مقررات اسلامی کار برای آنها مسیر الی الله شود و به تعبیر کلام معصو «لکاسب حبیب‌الله» گردد.

چند نکته

برای روشن شدن موضوع توجه به چند نکته ضروری است:

- از دیدگاه اسلام کار منحصر به کارهای بدنی و دستی نیست بلکه هرنوع تلاش و کوششی که درخدمت به جامعه و خیروصلاح مردم باشد کارمحسوب می‌شود. بنابراین همانگونه که ساختمان‌سازی، جاده‌سازی، کارگری، کشاورزی و تجارت مصداق کار است. پزشکی – مهندسی – کارهای اداری – تبلیغ دینی و خلاصه هرگونه فعالیتی که در رفع نیاز جامعه مؤثر باشد نیز کار به شمار‌می‌آید. 2 کار از دیدگاه اسلام وقتی محترم است که به عفت عمومی و اخلاق جامعه آسیب نرساند و یا با شرافت و عزت نفس انسانی منافاتی نداشته باشد، بنابراین درشریعت اسلام رشوه‌خواری، رباخواری، درآمد از راه قمار و زنا، فروش مشروبات الکلی و هرنوع درآمدی که از این نوع کارهای زشت و پلید باشد حرام است و مجازات دنیوی و اخروی دارد.

- ازسخنان پیشوایان اسلام به خوبی استفاده می‌شود که اگر هدف انسان از کار، این باشد که زندگی‌خوار عائله خویش را بهبود بخشد و از مازاد درآمد درآمدش به معیشت دیگران کمک کند، آن کار دراسلام به مقدس و مرضای خداوند است و موجب کمال و رشد و تعالی انسان به سوی رب الارباب است. ولی اگر به قصد ثروت‌اندوزی و تکاثر وقدرت و تفوق طلبی به دیگران باشد نه تنها ممدوح نیست بلکه مذموم و راه شیطان رفتن است همین طور از بیکاری و تنبلی و بارخود به دوش دیگران انداختن و از درآمد دیگران بهره‌وری نمودن نیز خدمت شده و اسلام سخت به مخالفت با آن برخاسته است.


دانلود پاورپوینت های مدیریتی، انواع فایلهای پاورپوینت در موضوعات مختلف مدیریت با محتوایی علمی و همچنین امکان دانلود رایگان جدیدترین Microsoft Powerpoint.

بررسی کلیات سوره نبأ

در این تحقیق که بررسی تفسیر سوره نبأ می باشد سعی شده براساس تفاسیر گوناگون که فهرست آن در پایان آمده، یک یک آیات مورد بررسی و تفحص قرار گیرد ابتدا جایگاه سوره و پیوستگی آن با سوره های قبل و بعد و به دنبال آن تبین واژه ها و مفردات سوره و پس به بیان تفصیلی تفسیر هر یک از آیات پرداخته و نهایتاً در یک جمع بندی آنها را مورد بررسی قرار می دهیم
دسته بندی معارف اسلامی
فرمت فایل doc
حجم فایل 55 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 53
بررسی کلیات سوره نبأ

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان صفحه

چکیده.......................................... 1

مقدمه.......................................... 2

کلیات سوره نبأ................................ 3

جایگاه سوره نبأ................................ 5

بحث روایتی..................................... 6

ارتباط سوره نبأ با سوره قبل.................... 6

ویژگی و سبک سوره نبأ........................... 8

فضیلت تلاوت سوره نبأ............................ 8

مفردات سوره نبأ................................ 9

اصل بحث (تفسیر آیات)........................... 18

جمع بندی....................................... 44

منابع.......................................... 46

چکیده

در این تحقیق که بررسی تفسیر سوره نبأ می باشد. سعی شده براساس تفاسیر گوناگون که فهرست آن در پایان آمده، یک یک آیات مورد بررسی و تفحص قرار گیرد. ابتدا جایگاه سوره و پیوستگی آن با سوره های قبل و بعد و به دنبال آن تبین واژه ها و مفردات سوره و پس به بیان تفصیلی تفسیر هر یک از آیات پرداخته و نهایتاً در یک جمع بندی آنها را مورد بررسی قرار می دهیم.

مقدمه

در این تحقیق، تفسیر سوره نبأ از دیدگاه مفسران مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. شناخت بیشتر مسائل مبدأ و معاد و آشنایی بیشتر با قیامت و رستاخیز، علل انتخاب این سوره مبارکه به عنوان تحقیق می باشد که بررسی از دیدگاه تفاسیر مختلف ضمن آشنایی بیشتر با هر کدام از تفاسیر باعث شناخت تفاوت این تفاسیر از یکدیگر شد. مثلاً در تفسیر المیزان در تفسیر هر آیه معمولاً ابتدا لغات را از دیدگاه مفردات راغب و تفسیر البیان مورد بررسی قرار داده و سپس توضیحات تفسیری آیه را در سطح بالایی از توانایی فهم خواننده می آورد. تفسیر البیان مفردات سوره و واژه های مهم آنرا ابتدا بررسی کرده و سپس بطور اجمالی هر آیه را تفسیر می کند. در تفسیر نوین مفردات سوره کمتر مورد بررسی قرار گرفته و بیشتر سوره به حالت کلی بررسی می شود. در تفسیر نمونه در تفسیر هر آیه دیدگاه های مفسران مختلف را ابتدا از نظر واژه ها و سپس از نظر تفسیر منتها با بیانی ساده و شیوا که هر خواننده ای آن را متوجه شود مورد بررسی قرار داده است. در این تحقیق سعی بر این بوده است که از کلیه تفاسیر فوق استفاده شود تا واژه ها و تفسیر آیات در حد توانایی مورد بررسی قرار گیرد. ابتدا با کلیات سوره نبأ و ارتباط و پیوستگی آن از نظر چینش و مصحف با سوره های قبل و بعد آن آشنا می شویم. این سوره مکی و در جزء آخر قرآن آمده است. با پرسشی راجع به خبر عظیم آغاز شده و پس از بیان نعمت ها و مواهب الهی نشانه هایی از رستاخیز و قیامت را مطرح می کند. به دنبال آن علل سقوط به جهنم و عذاب های دردناک آنرا بیان کرده و در انتها مواهب بهشتی و علل رسیدن به آنها را برشمرده است. در پایان سوره راه صعود یا نزول هر فرد را از اعلی علیین به اسفل السافلین و به عکس را کاملاً به اختیار هر شخص قرار داده و این فرد انسان است که می تواند با قوه تمیز و داشتن اختیار هر کدام را برگزیند یا به اعلی ترین درجه صعود و یا تا انتهای پست ترین درجه نزول کند. این سوره نیز مانند سایر سوره های مکی لحنی تند و کوبنده دارد و آیات آن ارتباط لفظی و معنوی با یکدیگر دارند. پس از بررسی بحث روایتی و فضیلت تلاوت این سوره به سراغ بررسی واژه ها و مفردات این سوره رفته و آنها را بررسی خواهیم کرد. در ادامه تفسیر یک یک آیات را بطور تفصیل از دیدگاه مفسران نامبرده بررسی کرده و برداشت کلی از تفاسیر را لحاظ خواهیم کرد. در پایان نیز جمع بندی و خلاصه ای از این تحقیق به عمل خواهیم آورد.

کلیات سوره نبأ

این سوره مکی است و دارای 40 آیه می باشد. نام این سوره مبارکه به غیر از نبأ (عم- تسائل و معصرات) هم نامیده اند. این سوره مبارکه دارای یکصد و هفتاد و سه (173) کلمه می باشد.

تعداد حروف این سوره بر طبق تفسیر مجمع البیان 720 و بر اساس کشف الاسرار 707 حرف می باشد. این سوره از نظر ترتیب نزول در سال دوم هجرت و پس از سوره معارج و از نظر ترتیب مصحف و چینش هفتاد و هشتمین (78) سوره یعنی پس از سوره مرسلات آمده است.

این سوره مبارکه همانند اغلب سوره های مکی، روی مسأله مبدأ و معاد تأکید دارد. در آغاز با سئوالی استفهامی و همراه با تعجب آغاز شده و سپس به بیان نمونه هایی از مظاهر قدرت الهی که خود نمایانگر تأکیدی بر مسأله معاد و رستاخیز است پرداخته و سپس نشانه های آغاز رستاخیز را بیان کرده و گوشه هایی از عذاب دردناک کافران و به دنبال آن نعمت ها و مواهب بهشتی را بیان می کند و در انتها با انذار شدیدی که در آینده نزدیک گریبان کافران را خواهد گرفت به پایان می رسد.

به جزء سوره نبأ سوره های دیگری از قرآن کریم مثل (عنکبوت- انسان- غاشیه- شرح و فیل) نیز با سؤال آغاز می شوند که سوره های ( عنکبوت- انسان و غاشیه) سؤال استفهامی آن ها در ارتباط با مسأله معاد و قیامت و برگرفتن توشه ای از این دنیا برای آخرت و مورد آزمایش قرار گرفتن در رستاخیز است. به این ترتیب که الم اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ یُتْرَکوُا اَنْ یَقوُلوُا ءامنّا وَ هُمْ لا یُفْتَنوْنَ.

العنکبوت (1و2): آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند.

هَلْ اَتی عَلیَ الانسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شیئاً مذکوُراً. الانسان (دهر)

آیا انسان را از آن هنگام از روزگار آید که چیزی در خور یاد کرد نبود.

هل اتئک حدیثُ الغاشِیَهِ. آیا خبر غاشیه به تو رسیده است. (غاشیه نامی برای قیامت است که حوادث وحشتناک آن ناگهان همه را زیر پوشش قرار می دهد.

در این سوره ها خداوند بزرگ از انسان سؤال می کند، حال آنکه در سوره نبأ خود خداوند تعالی سؤال کرده و پرسیده است از چه تساول می کنند که در واقع پرسش از تساول افراد از یکدیگر است. زمانی که کافران و طغیانگران با تعجب و انکار از یکدیگر می پرسند که پیامبر از کدامین روز و زنده شدن چه کسانی خبر می دهد.

جایگاه سوره نبأ

گفتیم این سوره مبارکه به بیان مسائلی از روز قیامت، آن روز بزرگ، پرداخته و گوشه هایی از عذاب سخت جهنم و نعمت ها و مواهب بهشتی را به تصویر می کشد و با سؤال آغازین سوره خبر از یوم الفصل داده و به دنبال آن با لحنی تهدید آمیز می فرماید به زودی از آن خبر آگاه خواهند شد. غالب آیات این سوره لحنی کوبنده و تکان دهنده و بیدار کننده دارد. و این نوع بیان باعث تأثیر بسیار عمیق روی افراد شده و حتی خفته دلان را نیز بیدار کرده و افراد بی توجه و بی احساس را نیز روحی تازه می بخشد[1]

ارتباط و پیوستگی سوره

گفتیم از نظر ترتیب سوره مبارکه نبأ بعد از سوره مرسلات است و از نظر ترتیب نزول بعد از سوره معارج است و اما ارتباط آن با سوره مرسلات:

در سوره مرسلات می فرماید: لیومِ الفَصلِ و ما اَدْراکَ ما یَوْمُ اَلْفَصْلِ و به دنبال آن به بیان خصوصیات آن روز پرداخته و عذاب و نعمت های آن دنیا را در جملاتی کوتاه، امّا تکان دهنده بیان می کند در انتهای سوره مرسلات با لحنی آمیخته از عتاب و سرزنش با یک استفهام آمیخته با تعجب می فرماید (فبأیِّ حدیثٍ بَعْدَهُ یُوءْمِنونَ) (اگر به قرآن ایمان نمی آورند) پس به کدام سخن بعد از آن ایمان می آورند. در سوره نبأ نیز با پرسشی استفهامی و آمیخته با تعجب آغاز شده که‌ «از چه می پرسند» انگار بعد از بیان این همه نشانه ها جای بسی تعجب است که آن ها دیگر از چه تساول می کنند و این ارتباط بین این دو سوره را به خوبی بیان می کند.


بحث روایتی:

1- در روایتی از حافظ محمد بن مؤمن شیرازی از علمای اهل سنت آمده است که رسول الله در تفسیر عم یتسائلون* عن النبأ العظیم فرمودند منظور ولایت علی (ع) است که از آن ها درباره آن در قبر سؤال می شود و هیچ کس در شرق و غرب عالم در برّ و بحر از دنیا نمی رود مگر اینکه فرشتگان از او درباره ولایت امیرمؤمنان علی (ع) بعد از مرگ پرسش می کنند و به او می گویند، دینت چیست؟ پیامبرت کیست؟ و امامت کیست؟[2]

2- در حدیث دیگری آمده است که روز جنگ صفین مردی از لشکر شام در حالی که سلاح بر تن پوشیده و قرآنی حمایل کرده بود وارد میدان شد و سوره عم یتسائلون را تلاوت می کرد حضرت علی (ع) شخصاً به میدانِ او آمد و به او فرمود: اتعرف النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون «آیا می دانی نبأ عظیمی که در آن اختلاف دارند چیست»؟!

آن مرد در جواب گفت: نه، نمی دانم. امام فرمودند: انا والله النبأ العظیم الذی فیه اختلفتم و علی ولایته تنازعتم و عن ولایتی رجعتم بعد ما قبلتم... «منم آن نبأ عظیم که درباره آن اختلاف دارید! و در ولایت او به نزاع برخاسته اید، شما از ولایت من بازگشتید بعد از آنکه پذیرفتید، و در قیامت بار دیگر آنچه را که قبلاً در این زمینه داشته اید خواهید دانست»[3]

3- در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که فرمودند: النبا العظیم الولایه: «نبأ عظیم همان مسأله ولایت است»[4]

ارتباط این سوره با سوره قبل

در شأن نزول سوره معراج که از نظر ترتیب مصحف قبل از سوره نبأ است، طبق مدارک و منابع زیر که مرحوم علامه امینی در الغدیر آن را از 30 نفر از علمای اهل سنت از جمله تفسیر غریب القرآن از حافظ ابوعبید هروی، تفسیر شفاء الصدور از ابوبکر نقاش موصلی، تفسیر الکشف و البیان از ابواسحاق ثعالبی، تفسیر ابوبکر یحیی القرطبی، تذکره ابواسحق ثعلبی، کتاب فرائد السمتین از حموینی، کتاب درر السمطین از شیخ محمد زرندی، تفسیر سراج از شمس الدین شافعی، کتاب سیره حلبی، کتاب نور الابصار از سید مؤمن شبلنجی و کتاب شرح جامع الصغیر سیوطی از شمس الدین الشافعی، آورده است هنگامی که رسول خدا علی را در روز «غدیر خم» به خلافت منصوب فرمودند و درباره ایشان گفتند : من کنت مولاه فعلی مولاه : هر کس من مولی و ولی او هستم، از این به بعد علی (ع) مولی و ولی او است.

چیزی نگذشت که این مسأله در بلاد و شهرها منتشر شد. «نعمان بن حارث فهری» خدمت پیامبر (ص) آمده و عرض کرد : «تو به ما دستور دادی شهادت به یگانگی خدا و این که تو فرستاده او هستی دهیم و ما هم شهادت دادیم، آنگاه دستور به جهاد، حج، روزه، نماز، و زکات دادی و ما همه اینها را نیز پذیرفتیم اما به هیچکدام از اینها راضی نشده تا اینکه این جوان (اشاره به علی (ع) است) را به جانشینی خود منصوب کردی وگفتی : من کنت مولاه فعلی مولاه : آیا این حرفها از ناحیه خودت است یا از سوی خدا؟!»

پیامبر (ص) فرمودندکه : قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این از ناحیه خدا است.

نعمان روی برگرداند در حالی که می گفت : اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فأمطر علینا حجاره من السماء، خدایا اگر این سخن حق است و از ناحیه تو، سنگی از آسمان بر ما بباران! در این حال سنگی از آسمان برسرش فرود آمد و او را کشت و همین جا بود که آیه مبارک (سأل سائل بعذاب واقع للکفرین لیس له دافع) نازل گشت[5] و بنابر احادیثی که در قسمت بحث روایتی سوره نبأ گذشت که نبأ عظیم را جضرت علی (ع) و مسأله ولایت ایشان مطرح کرده بود می شود بیان کرد که در سوره معراج راجع به عدم صحت خلافت علی (ع) آن عذاب الهی نازل شد در سوره نبأ نیز بار دیگر با تعجب از سؤال کردن افراد از یکدیگر راجع به نبأ عظیم (علی (ع)) بحث را به میان آورده است، گرچه هر دو سوره مبارکه در رابطه با مسأله قیامت و رستاخیز و عذاب و بشارت بحث می کند.


ویژگی و سبک این سوره :

ویژگی سوره های مکی این است که غالباً بحث پیرامون اصول دین و مخصوصاً معاد و انذار مشکران و مخالفان است. این سوره نیز از این اصل کلی استثنی نیست. با سؤالی بیدارگر شروع شده و با جمله ای پر از عبرت پایان می پذیرد. آیه ها همگی جز در مواردی معدود، کوتاه و مملو از اشارات است. لحن آیه ها کوبنده می باشد. آیه ها دارای سجع و قافیه است، با سؤالی راجع به قیامت و روز جزا آغاز و با بیان مظاهر قدرت خداوند باری تعالی در زمین و آسمان و زندگی انسانها به عنوان دلیلی بر امکان معاد و رستاخیز ادامه یافته و سپس نشانه های رستاخیز و به دنبال آن عذاب دردناک کافران و نعمتها و مواهب روح انگیز بهشتیان را بیان می کند.

فضیلت تلاوت این سوره :

در حدیثی از پیامبر اکرم آمده است که : من قرأ سوره عم یتسائلون سقاه الله برد الشراب یوم القیامه[6]

کسی که سوره (عم) را بخواند خداوند او را از نوشیدنی سرد و گوارای بهشتی در روز رستاخیز سیراب می سازد.

و در حدیثی از امام صادق (ع) آمده که من قرأ سوره عم یتسائلون لم یخرج سنه اذا کان ید منها فی کل یوم حتی یزور البیت الحرام. [7]

هر کس این سوره را هر روز تلاوت کند سال تلاوت او به پایان نمی رسد مگر اینکه به زیارت خانه خدا نائل آید.

و در حدیث دیگری از رسول خدا نقل شده که فرمود: من قرأها و حفظهما کان حسابه یوم القیامه به مقدار صلوه واحده.[8]

کسی که آن را بخواند و حفظ کند حساب او در روز قیامت (چنان سریع انجام می گیرد که) به مقدار خواندن یک نماز خواهد بود.

مفردات سوره :

حالا پس از بیان کلیات این سوره درباره مفردات آن بحث خواهیم نمود.

حدود هفده واژه مهم در این سوره را بررسی می کنیم.

1- نبأ :

خبری که فاید و سود بزرگی دارد که از آن خبر علم و دانش حاصل می شود و بر ظن و گمان غلبه می کند، هیچگاه گفتن، خبر به معنی نبأ درست نیست مگر اینکه سه اصل و نتیجه ای که گفته شد و از نبأ فهمیده می شود، در آن باشد.

1- سود و فایده

2- علم و دانش

3- غلبه بر ظن و گمان

به خبری که دروغی در آن نباشد بهتر است نبأ گویند مثل خبر متواتر و خبر ازسوی خدا و خبر از سوی نبی.[9]

همچنین کلمه نبأ به غیر از سوره نبا/1 ، در سوره های الصاد/ 67 ، التغابن/5 ، یوسف/ 102، الاعراف/ 101، هود/ 100، الحجرات/ 6 ، نیز آمده است.

ولی در مورد این خبر بزرگ و منظور از آن دیدگاه ها یکسان نیست:

1- از دیدگاه برخی منظور از آن خبر بزرگ (قرآن) این کتاب پرشکوه خدا است. چرا که قرآن ازیکتا یی خدا و بی همتایی او ازرسالت پیامبر ازرواها و نارواها درزندگی از انگیزش و زنده شدن انسانها در آستانه رستاخیز خبر می دهد.[10]

و لیکن سیاق این احتمال را رد می کند چون هرچند که گفتاره سوره خالی از اشاره به قرآن نیست و لیکن سیاق اجنبی از آن است. [11]

2- اما از دیدگاه گروهی، منظور روز رستاخیز است که قرآن و پیامبر فرارسیدن آن روز را به مردم خبر می دهد این دیدگاه را ادامه آیات همین سوره تأیید می کند، چرا که می فرماید ان یوم الفصل کان میقاتا.[12]

به یقین وعده ما با شمار روز داوری و روز جدایی حق از باطل و نیکان از پلیدان است که در تفسیر المیزان نیز خبر بعث و قیامت را مراد از خبر عظیم دانسته است.

3- پاره ای نیز بر آنند که منظور از آن خبر بزرگ عبارت از همه اصول دین از توحید گرفته تا صفات جلال و جمال خدا روز رستاخیز و زنده شدن مردگان، حسابرسی و پاداش و کیفر آن و رسالت و خلافت است، چرا که خبر بزرگ شامل همه اینها می گردد.[13]

ولی به نظر می رسد بدان جهت که در این سوره به حقیقت همه این مطالب اشاره شده چنین گفته است. لیکن این طرز استفاده درست نیست. چون اشاره به حقیقت معارف اسلامی از لوازم مسأله قیامت است که خود از لوازم جزا و تکلیف است و جزای اعتقادات حق و اعمال صالح و جزایی کفر و جرایم عملی است و اگر در سوره به صفات یوم الفصل پرداخته، طبیعی و به قصد ثانوی بوده و غرض اولی بدان متعلق نشده است.[14]

2- مهاد :

مهاد به معنی مکان آماده و صاف و مرتب است و در اصل از مهد به معنی محلی که برای استراحت کودک آماده می کنند (اعم از گاهواره یا بستر) گرفته شده است کلمه مهد و مهاد در سوره های مریم / 29، طه/ 53، و بقره/22 آمده است. [15]

جمعی از ارباب و مفسران آن را به فراش یعنی بستر تفسیر کرده اند که هم صاف و نرم است و هم راحت گاهی نیز به مفهوم فراهم آوردن مقدمه و اسباب کار آمده است.[16]

انتخاب مهاد برای زمین بسیار پر معنی می باشد :

1- قسمت های زیادی از زمین نرم و صاف و مرتب، چنان تعبیه شده است که جهت سکونت و زراعت، بسیار مناسب می باشد.

2- همه نیازمندی های بشر از زمین به راحتی استحصال می شود.

3- مواد زائد به راحتی جذب زمین می شود، مثلاً تجزیه و متلاشی شدن اجساد مردگان و نابودی انواع میکروبهای مضر

4- با حرکت وضعی و انتقالی زمین، ایجاد شب و روز و چهار فصل شده که نقش عمده ای در حیات انسانها دارد.

5- آبهای باران را در خود فرو برده و به صورت چشمه و قنات برای تأمین معاش انسانها بیرون می فرستد و خلاصه اینکه در این بستر آرام همه وسایل آسایش و آرامش نوع بشر مهیا و آماده شده است.

3- اوتاد :

کلمه اوتاد، جمع (وتد) است و فعل این واژه یعنی میخ و مسمار است. البته بنا به مجمع البیان، میخ بزرگ را وتد گویند نه میخهای معمولی را. اگر کوه ها میخ خوانده شده شاید از این جهت بوده که پیدایش عمده کوه هایی که در روی زمین است از عمل آتشفشانهای تحت العرضی است که یک نقطه از زمین را می شکافد و مواد مذاب زمینی از آن فوران می کند و به اطراف آن نقطه می ریزد و به تدریج اطراف آن نقطه بالا می آید تا به صورت میخی که روی زمین کوبیده باشند درآید و باعث سکون و آرامش فوران آتشفشان زیرزمین گشته، اضطراب و نوسان زمین از بین برود.[17]

کوه ها همچون زرهی پوسته زمین را در برابر فشار ناشی از مواد مذاب درونی و تأثیر جاذبه جزر و مد ماه حفظ کرده و پناهگاه مطمئنی برای مهد آسایش انسان می سازد. و نیز کسانی که اندک اطلاعی از علم هواشناسی را دارند می دانند که سورت و شدت بادها هنگامی که به سطح زمین می رسد به وسیله کوه ها شکسته می شود، وگرنه همواره بادهای بسیار شدید، طوفانهای عجیب ایجاد می کرد و آرامش سکنه زمین را بر هم می زد و زندگی را بر همه زندگان نباتی و حیوانی دشوار بلکه محال می ساخت.[18]

از طرفی کوه ها کانونی برای ذخیره آبها و انواع معادن گرانبها هستند. پس با این توضیحات می توانیم کوه ها را میخ زمین بنامیم که موجب سکون و آرامش سطح زمین و اهل زمین هستند.

4- سبات :

سبات از ریشه «سبت» یعنی قطع کردن و بریدن است. گفته اند نامیدن «یوم السبت، روز شنبه» برای این است که خدای بزرگ در روز یکشنبه آفرینش آسمانها و زمین را آغاز کرده و پس از شش دوران (سته ایام) چنان که در قرآن یاد کرده است در روز شنبه بعد آن را قطع کرد و نامگذاری روز شنبه به عنوان یوم السبت در میان یهود، برای تعطیل ساختن تلاش و کار روزانه از همین ریشه است.[19]

در تفسیر المیزان کلمه سبات به معنی راحتی و فراغت است. چون خوابیدن باعث آرامش و تجدید قوای حیوانی و بدنی می شود و خستگی ناشی از بیداری و تصرفات نفس در بدن از بین می رود سبات را به معنی مرگ نیز بیان کرده اند[20]. و لیکن این معنی بعید است، چرا که خدای تعالی خوابیدن را توفی خوانده نه میراندن حتی تصریح دارد بر اینکه خوابیدن مردن نیست و فرموده «الله یتوفی الا نفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها» خدا جانها را در حین مرگ می گیرد و آن را هم که در خواب است و نمرده نیز می گیرد. زمرد/ 42

تعبیر به سبات اشاره لطیفی به قسمت های قابل توجه ای از فعالیتهای جسمی و روحی انسان در حال خواب است و همین تعطیل موقت سبب استراحت و بازسازی اعضای فرسوده و تقویت روح و جسم و تجدید نشاط انسان و رفع هرگونه خستگی و ناراحتی و بالاخره آمادگی برای تجدید فعالیت می شود با اینکه () یک سوم زندگی انسان را خواب فرا گرفته هنوز اسرار خواب به خوبی شناخته نشده است ولی این مسأله روشن است که خواب نقش عظیمی در سلامت انسان دارد. به راستی یکی از نعمتهای بزرگ خداوند خواب است و اگر نبود، نیروها و اعصاب به سرعت فرسوده می شد و از کار می افتاد بدترین شکنجه ای که بتوان برای کسی تصور کرد همین جلوگیری از خواب است و نیز از فواید معنوی و اخلاقی آن، انقطاع از این عالم است که ما را به طور منظم و مستمر به یاد خواب ابدی و انقطاع کلی می اندازد، زیرا خواب برادر مرگ است (النوم اخو الموت). بعلاوه رؤیاهای صادقانه که برخی از آنها فوق العاده شگفت انگیز است، وجود جهانی دیگر را برای آنها که درک و دقت و انصاف دارند به روشنی اثبات می نماید. خداوند خواب را از نشانه های وجود خود (و من ایاته منامکم باللیل) و پیامبران را قائم مقام نبوت معرفی فرموده اند که فرمود نبوت منقطع است ولی خواب بشارت دهنده مؤمنان باقی است. گرچه خواب به عنوان یک نعمت الهی است ولی از آنجا که خواب شباهتی به مرگ و بیداری شباهتی به رستاخیز دارد می تواند اشاره ای به این مطلب نیز باشد.

5- وهاج :

از ریشه «وهج» بر وزن «کرج» به معنی روشنایی و شعله و حرارت آتش و آفتاب می باشد که از فاصله دور هویدا است[21]

ذکر این وصف برای این چراغ پر فروغ آسمانی اشاره به دو نعمت بزرگ است، نور و حرارت که خمیر مایه همه مواهب مادی این جهان است. نور خورشید نه تنها تمام منظومه شمسی را روشن کرده بلکه تأثیر عمیقی در پرورش موجودات زنده دارد. خورشید نوری سالم و مجانی و دائمی و از فاصله مناسب در اختیار همه ما می گذارد. اشعه ماوراء بنفش آن باعث از بین رفتن میکروبها می شود. حرارت آن نیز علاوه بر تأثیری که در حیات انسان و حیوان و گیاه بطور مستقیم دارد منبع اصلی وجود ابرها و وزش بادها و نزول بارانها و آبیاری سرزمینهای خشک است.



دانلود پاورپوینت های مدیریتی، انواع فایلهای پاورپوینت در موضوعات مختلف مدیریت با محتوایی علمی و همچنین امکان دانلود رایگان جدیدترین Microsoft Powerpoint.

پاورپوینت فیزیولوژی دستگاه عصبی انسان

پاورپوینت فیزیولوژی دستگاه عصبی انسان

پاورپوینتی 57 اسلایدی در مورد فیزیولوژی دستگاه عصبی انسان
دسته بندی پزشکی
فرمت فایل pptx
حجم فایل 4960 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 57
<a target=پاورپوینت فیزیولوژی دستگاه عصبی انسان" title="پاورپوینت فیزیولوژی دستگاه عصبی انسان" />

فروشنده فایل

کد کاربری 8165

پاورپوینتی 57 اسلایدی در مورد فیزیولوژی دستگاه عصبی انسان به همراه تصاویر مرتبط به آن می باشد که قابل ارائه به عنوان سمینار های درسی دانشجویان است.


دانلود پاورپوینت های مدیریتی، انواع فایلهای پاورپوینت در موضوعات مختلف مدیریت با محتوایی علمی و همچنین امکان دانلود رایگان جدیدترین Microsoft Powerpoint.